تبلیقات .دانلود.مشاوره. اطلاع رسانی وعکس و..............

نویسه جدید وبلاگ

روستای من سرچاه

سرچاه یکی از روستاهای شهرستان نیشابور در ۶۰ کیلومتری شمال غرب این شهرستان است این روستا هم مرز با روستاهای سید آباد از شرق از شمال با روستای کلاته شاهی هم مرز از غرب با روستای برزنون واز جنوب با روستای معدن فیروزه هم مرز است البته کان معدن فیروره در زیر مزارع روستای سرچاه واقع شده است و دهانه معدن از طرف روستای معدن فیروزه باز می شود به همین دلیل معدن به نام روستای معدن علیا نام گذاری شده است روستای سرچاه حدود ۴۰۰ خانوار دارد که بیشتر افراد آن به کشاورزی البته دیم و دامداری و قالی بافی و باغ داری مخصوصا" باغهای بادام که به صورت دیم کاشته می شود مشغول می باشند این روستا از دوران پهلوی دارای مدرسه بوده و فعلا" در تمام مقاطع دارای مدرسه می باشد و تعداد زیادی از افراد روستا تحصیل کرده می با شند که به علت کمبود کار این افراد در شغلهای مختلف در استانهای مختلف و شهرهای مختلف به کارهای دولتی مشغول می باشند.

چهره ها:

شهيد احمد سرچاهي در دهم ارديبهشت سال 1346 در خانواده اي متدين و زحمت كش ديده به جهان گشود و با توجه به هوش سرشاري كه داشت به راحتي مقاطع تحصيلي را گذراند.وي همزمان با تحصيل در دوره دبيرستان در بسيج دانش آموزي ثبت نام نموده وچند مرتبه به جبهه هاي حق عليه باطل اعزام گرديد ورشادت هاي فراواني آفريد.ايشان سرانجام در دي ماه سال 1365 در منطقه شلمچه به لقاء الله پيوست.

فرازي از وصيت نامه:

پيام بنده حقير و گنهكار به امت مسلمان اين است كه همچون گذشته پشتيبان امام واسلام باشيد وبا ظالمين ومفسدين به جنگ برخيزيد كه پيروزي از آن شماست وپيامم به پدر و مادر اين است كه اگر افتخار شهادت كه البته من لايق آن نيستم نصيبمان شد در سوگ من گريه و زاري نكنيد و تا مي توانيد پشتيبان اسلام باشيد.    روحش شاد.

مراسم تعزيه خواني « شبيه خواني» :در روستای سرچاه

شبيه خواني همايش و نمايشي از اعتقادات جامعه اسلامي ماست. با تركيبي از نماهاي رنگين و نواهاي آهنگين كه با كمك آنها واقعيات تاريخي به نمايش عمومي گذاشته مي شود.مراسم عزاداري و زنده نگه داشتن ياد ونام ائمه اطهار خصوصاً امام حسين (ع) به اشكال متفاوتي در طول زمان صورت گرفته است. اكنون كه در عصر تكنولوژي هستيم ديگر روشهاي قديمي كه زماني تاثير گذاري زيادي داشته اند بايد بهينه و به روز شوند. اما به دليل زنده ودر دسترس بودن اين مراسم هنوز مخاطبان زيادي در جامعه دارد.

روستاي سرچاه نيز از ديرباز شاهد مراسم گوناگوني مانند خيمه گرداني،علم گرداني،سينه زني وشبيه خواني بوده. گذشتگان در اجراي اين مراسم نقش وجايگاه خاصي داشته اند. وافرادي مانند ملا قارداش خان، شيخ نوروزعلي، شيخ اله وردي، شيخ عليرضا كساني بودند كه قبل از سال 1300 به ايفاي نقش در اين مراسم پرداخته اند. دراين مقاله سعي بر اين است فعالان سلف اين رشته به طور مختصر يادآوري شوند.البته مطالب از سخنان حاج غلامعلي سعادتي فر مي باشد و مي بايد غناي بيشتري بيابد كه از خواننده گرامي در جهت تكميل آن راهنمايي لازم را خواستاريم.

امام خوان هاي معروف كه از حدود سال 1300 به بعد وجود داشته اند:

1-  ملا سيف اله فرزند قارداش خان 2- حاج حسنعلي  3- شيخ قاسم علي( پدر حجه الاسلام شيخ حسين وحسن ومحمدعلی سرچاهی) 4-‌ عبدالعلي ملا سيف اله  5- محمد علي علمدار   6- زين العابدين صفر علي

مخالف خوان ها (نقش منفي):

1- اسد اله فرزند قارداش خان  2- ملا عابدي (ملا عيد محمد)   3- سركار علي اصغر سلجوقي

4- ‌ حاج رجبعلي برات  5- حاج محمد اسماعيل آقا رضا  6- احمد علي اصغر نجار

حر خوان ها:    1- ملا علي اكبر  2- محمد سهيلي  3- عبا س سبيل

به دليل مختصر نويسي فقط به ذكر تعدادي از اسامي بسنده مي شود از جمله « لطف اله پدر مرحوم فرج اله، فيض اله كربلايي محمد، ملا محمد رمضانعلي، حسين ملامحمد، رمضانعلي بيانگر، غلامحسين علي اكبر، عيد محمد ، غلامحسن كربلايي محمد، كربلايي حسن سرچاهي، كربلايي محمد علي نيك مرام، مراد علي وشيرعلي، غلامرضا وحيدر بلوچي، ياسين علي سعيد منش، محمد زين العابدين، عباس نيكرو ... .»

شهيد جاويد الاثر رجبعلي فروزان

شهيد بزرگوار رجبعلي فروزان در سال 1328 در خانواده مذهبي و در روستاي شهيد پرور سرچاه از توابع نيشابور متولد شدند.ايشان از دوران نوجواني و جواني علاقه بسياري به آموزش و يادگيري قرآن كريم داشتند و به طور منظم در ايام سوگواري وجشن و سرور ائمه اطهار عليهم السلام شركت مي نمودند.اين شهيد والا مقام در روستاي محل تولد، مكتبخانه اي جهت آموزش مفاهيم قرآن كريم براي نوجوانان و جوانان و علاقه مندان ايجاد نمود.وي به امام و انقلاب وفادار بود و با شروع تجاوز دشمن به كشورمان به سوي جبهه هاي حق عليه باطل شتافت و پس از رشادت هاي فراوان در سال 1361 طي عمليات فتح المبين در منطقه عمومي شوش به درجه رفيع شهادت نايل شد و روح مطهرش پس از ساليان متمادي در مورخه 7/4/85 همزمان با سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) همراه با 72 تن از همرزمانش با شكوه فراوان تشيع گرديد. روحش شاد.




تاريخ تولد :2/7/1344

نام پدر :محمدعلي

تاریخ شهادت : 27/12/1364

محل تولد :خراسان /نيشابور /سرچاه

طول مدت حیات :20

محل شهادت :فاو

مزار شهید :گلزارشهداي روستاي سرچاه
فريدون سرچاهي فرزند محمدعلي در دومين روز از مهرماه سال 1344 در روستاي سرچاه از توابع بخش سرولايت شهرستان نيشابور در خانواده‌اي مذهبي و مستضعف ديده به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي را در روستا گذراند و تا پايان دوره‌ي سيکل ادامه‌ي تحصيل داد. سپس به نيشابور رفت و تا دوم دبيرستان درس خواند.
در اين هنگام حدوداً 18 ساله بود که ازدواج کرد و به همين دليل نتوانست ادامه‌ي تحصيل دهد. با اوج‌گيري انقلاب اسلامي در تظاهرات و راهپيمايي‌ها حضور فعال داشت و پيروي از امام امت را فرض مي‌دانست با تشکيل نهضت سوادآموزي به فرمان امام راحل جهت خدمت به روستاييان در امر تعليم و تربيت وارد اين نهاد شد و مدت يک سال به عنوان معلم در يکي از روستاهاي نيشابور مشغول خدمت شد.
سپس به مشهد رفت و طي پنج ماه يک دوره‌ي آموزشي مکانيکي را گذراند. در تاريخ 23/11/64 به جهادسازندگي پيوست و از طريق ستاد پشتيباني جنگ به ياري رزمندگان اسلام شتافت. در تاريخ 27/12/64 در عمليات والفجر هشت در منطقه‌ي فاو بر اثر اصابت ترکش خمپاره در سنّ 20 سالگي به درجه‌ي رفيع شهادت نايل آمد.
پيکر پاکش را در گلزار شهداي روستاي سرچاه به خاک سپردند.



منبع:كتاب جهادسازندگي خراسان دردفاع مقدس صفحه 106

شهيد حسن سرچاهي داوري


تاريخ تولد :24/11/1346

نام پدر :

تاریخ شهادت : 22/11/1362

محل تولد :خراسان /نيشابور /سرچاه

طول مدت حیات :16

محل شهادت :مهران

مزار شهید :بهشت رضا (ع)

در بيست و چهارم بهمن‌ماه 1346 در روستاي سرچاه نيشابور به دنيا آمد. پدر نامش را "حسن" گذارد. او در محيط خانواده‌اي که با عرق جبين از راه کشاورزي امرار معاش مي‌نمودند، باليدن آغاز کرد. حسن هجده ماه بيشتر نداشت که پدر دست او و ديگر اعضاي خانواده‌اش را گرفت و به مشهد آمد. ابتدا در خانه‌اي استيجاري سکونت داشت و سپس با تلاش فراوان خانه‌اي در منطقه‌ي طلاب مشهد خريداري نمود. دوره‌ي ابتدايي را در همان منطقه پشت‌سر گذارد. اين زمان مصادف بود با اوج تلاش مردم مسلمان ايران در جهت به دست آوردن پيروزي انقلاب اسلامي.
سال‌هاي آغازين تحصيل او مصادف شد با شروع جنگ تحميلي و هنوز دو سال از جنگ نگذشته بود که او نيز به قصد شرکت در بسيج و ثبت‌نام پا به محيط مسجد گذاشت و توانست با اصرار فراوان با وجود سنّ کم در بسيج ثبت‌نام نمايد. نظر به وضعيت نامناسب مالي خانواده هم‌زمان با تحصيل در دوره‌ي شبانه، در گلدوزي اشتغال يافت. اوقات بيکاري‌اش را در کمک به خانواده مي‌گذراند و از محبوبيتي عمومي در خانواده و فاميل برخوردار بود.
مهرباني و خوش رفتاري از مشخصه‌هاي اصلي رفتاري‌اش بود. سعي مي‌کرد طوري رفتار کند که پدر و مادر از او راضي باشند و در تأمين مايحتاج زندگي مشارکت داشته باشد. در مسجد الرضا ميدان عسکريه و در مسجد فقيه سبزواري فعاليت مي‌نمود؛‌ به تبع آشنايي با دوستان اهل مسجد، اشتياق رفتن به جبهه در او تقويت شد. ارادت او نسبت به امام و شوق رفتن به جبهه نهايتاً او را به دوره‌ي آموزشي کشاند. پس از بيست و هفت روز گذراندن دوره‌ي آموزشي در تربت جام و در آستانه‌ي اعزام به منطقه بر اثر حادثه‌اي دستش شکست و سه ماه اعزامش به تعويق افتاد. سرانجام پس از اصرار فراوان با وجود مخالفت خانواده و ممانعت از رفتن او به جبهه در تاريخ 8/10/1362 به منطقه‌ي جنوب اعزام شد.
قبل از رفتن به خواهرش چنين گفت: «‌رجايي شهيد شد، باهنر شهيد شد، خداوند ان‌شاءالله من را هم لايق شهادت بداند. » پس از رشادت‌ها و دلاوري‌هاي فراوان در منطقه‌ي مهران و در تاريخ بيست و دوم بهمن‌ماه سال 1362 هم‌زمان با سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي با اصابت ترکش به ناحيه‌ي شکم در سنّ 16 سالگي به شهادت رسيد. پيکرش پس از تشييع در بهشت رضا (ع) به خاک سپرده شد.

منبع:كتاب گلبرگ هاي ياس - صفحه: 58

پروژه سفر در زمان وتحقیق مهندس عبادی

بنده عبادی هستم مهندس آبخیزداری
مطالبتان خوب و تقریبا بکر هستند
مطلبی را هم که الان به جنابعالی می گویم این است که در مورد این بحث جنجالی تونل زمان و سفر در زمان خیلی تحقیق کرده ام حتی در این مبجث دو مقاله در مجله اطلاعات علمی به اسم اینجانب چاپ شده است (برخلف رشته تحصیلیم !!! )
نتیجه تحقیقات بیشتر بنده این شد که تمامی زمانها چه گذشته چه حال و هم چنین آینده همه در این زمین خاکی که در آن زندگی می کنیم اتفاق می افتد!! یعنی همین الانی که شما در پای کامپیوترتان نشسته اید و این متن را مطالعه می فرمائید شاید همان مکان یک بزرگراه یا یک فرودگاه یا حتی یک آپارتمان بزرگی باشد که در چند سال یا حتی چند صد سال دیگر قرار است که اتفاق بیفتد. حال به مسائل گذشته هم کاری ندارم که در گذشته آن مکان به چه شکلی بوده و همین الان هم به آن صورتها (دقت کنید که گفتم صورتها نه صورت) می باشد اثبات عقلانی این مساله هم به این صورت است که باز از همان میدان مغناطیسی بایستی استفاده کرد( شایان ذکر است که تا به این لحظه از پروژه مونتاک که از میدان عظیم مغناطیسی استفاده کرده بودند خبر نداشم!) به هر حال از دید علمی اگر بخواهیم به این مساله بنگریم حال من کاری به فرضیه انیشتن ندارم ، ببینین مگر ما نمی گوئیم که دیدن ما از اشیاء بصورت فرکانسی است که از برخورد نور با آن اشیا ایجاد شده و در همان فرکانس به چشمان ما می رسد خب اگر فرکانسها را در روی نمودار رسم کنیم فرضا لانداهای آنها در یک بعد محور قرار خواهند گرفت در صورتی که اگر از میدان مغانیطیسی بهره ببریم شکافی ایجاد شده و می توانیم لانداهای فرکانسهای دیگر را هم ببینیم یعنی قبل از این کار بایستی فرکانس خودمان را تغییر دهیم و شانسی( من اسمش را شانسی میگذارم چون معلوم نیست در کدام فرکانس قرار خواهیم گرفت گذشته یا آینده) در یک فرکانسی قرار خواهیم گرفت پس می توان گفت که مغناطیس می تواند چاره کار برای این مساله نه چندان پیچیده باشد!اتفاقا به این مساله هم اشاره کنم که چون همشیره بنده نیز دانشجوی رادیولوژی است و در این خصوص نیز با همشیره ام قبلا بحثهایی کرده بودم به ایشان پیشنهاد دادم که در اتاق سی تی اسکن که دستگاه بزرگی است و مولد امواج مغناطیسی است از ان بهره ببرد در ادامه تحقیقات متوجه شده بود که بعضی از مریضها در آخر سی تی اسکن پریشان احوال هستند وقتی که علت را پرسیده بود ایشان در کمال ناباوری گفته بودند که ما در اتاق سی تی اسکن وقتی که عکسبرداری شروع شده بود تا پایان عکسبرداری روح دیده ایم که به ما دست تکان می داد یا در اتاق به این طرف و آن طرف میرفت!!می توان گفت که امواج مغناطیسی که روی مغز بمباران شده بود می تواند ارتعاشات امواج همان لانداهای امواج را تغییر دهد و ما ارتعاشات دیگری که هم اکنون نیز در کنار ما هستند را   ببینیم.اگر کسی در این مورد تحقیقات بیشتری کرده است که می تواند کمکم کند من در خدمتشان خواهم بود و دست همکاریشان را خواهم بوسید.یا علی
مهندس وحید عبادی


 






نظرات:

«» می‌گوید:
«مرتبط با : پزشکی آرامش داشته باشید و ساکت بنشینید. 1- در متن زیر C را پیدا کنید. از مکان نمای موس استفاده نکنید. OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO COOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO 2- اگر در متن بالا C را پیدا کردید، حالا 6 را پیدا کنید. 9999999999999999999 9999999999999999 9999999999999999 9999999999999999 9999999999999999999 9999999999999999 9999999999999999 9999999999999999 9999999999999999999 9999999999999999 9999999999999999 9999999999999999 9999699999999999999 9999999999999999 9999999999999999 9999999999999999 9999999999999999999 9999999999999999 9999999999999999 9999999999999999 9999999999999999999 9999999999999999 9999999999999999 9999999999999999 3- حالا حرف N را بیابید. کمی مشکل‌تر از قسمت‌های بالا می‌باشد. MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MNMMMM MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMM این یک شوخی نیست. اگر شما قادر بودید که این سه تست را پشت سر بگذارید، شما دیگر هیچ وقت نیاز به دکتر اعصاب و روان نخواهید داشت. مغز شما عملکرد خوبی دارد و از بیماری آلزایمر (Al zheimer) در امان خواهید بود »

«» می‌گوید:
«مرتبط با : عاشقانه ترین جمله فلسفی سال ... میگفتن علف باید به دهن بزی شیرین بیاد یه عمری خودمونو كشتیم شیرین ترین علف دنیا بشیم غافل از اینكه اصلا طرف بز نبود . . . گاو بود به خوردن مقوا عادت کرده بود »

«» می‌گوید:
«گفتی که به احترام دل باران باش باران شدم و به روی گل باریدم گفتی که ببوس روی نیلوفر را از عشق تو گونه های او بوسیدم گفتی که ستاره شو ، دلی روشن کن من هم چو گل ستاره ها تابیدم گفتی که برای باغ دل پیچک باش بر یاسمن نگاه تو پیچیدم گفتی که برای لحظه ای دریا شو دریا شدم و تو را به ساحل دیدم گفتی که بیا و لحظه ای مجنون باش مجنون شدم و ز دوریت نالیدم گفتی که شکوفه کن به فصل پاییز گل دادم و با ترنّمت روییدم گفتی که بیا و از وفایت بگذر گفتی که بیا و از وفایت بگذر از لهجه ی بی وفاییت رنجیدم گفتم که بهانه ات برایم کافیست معنای لطیف عشق را فهمیدم مریم حیدرزاده »



متن امنیتی

گزارش تخلف
بعدی